کمال معلم و معلم کامل
ارسطو میگوید: افتخار کسانی که به کودکان تعلیم میدهند، بیش از کسانی است که آنها را به وجود میآورند. معلم و دانشآموز، دو رکن اساسی آموزش و پرورش هستند. آموزش و تدریس، کاری بسیار ظریف و حساس است و هر کسی که سواد یا معلوماتی در زمینه خاصی کسب کرده است، نمیتواند معلم موفقی باشد. پس معلم شایسته، کسی نیست که در یک دبستان یا دبیرستان تدریس میکند، بلکه میتواند هر فرد واجد شرایطی باشد که در حوزه تربیتی فعالیت کرده و میخواهد در کار تدریس و فن آموختن، موفقیت به دست آورد. که دردوبخش بانام معلم کمال وکمال معلم به سمع ونظرمی رسد
کمال معلم در آن است که :
• متواضع و فروتن باشد و از کبر و عُجب پرهیز نماید و از انجام اموری که در عهده و توانایی او نیست خودداری کند. و از فراگرفتن چیزی که نمیداند استنکاف ننماید و تصنع و صحنه سازی نسبت به چیزی که میداند به کار نبرد .
• روش او در تربیت، عمل به علم باشد! یعنی به چیزی که دیگران را به آن امر می کند عامل باشد و همه حالات و سکنات او حاکی از کمال و وقار باشد .
• برای پیشگیری از سوء رفتار شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف آنان با اشاره و کنایه عمل نماید و در صورت لزوم،آشکارگویی و تصریح او برای شاگردان همراه با لطف و محبت و صبر و مودت باشد و شاگردان را جهت تخلف و سوء رفتار سرزنش و توبیخ ننماید زیرا آشکارگویی و بیان صریح، هیبت و ابهت مربیان را از هم می گسلد و موجب جرأت و جسارت شاگردان در انجام عمل سوء اخلاقی می گردد .
• در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان کوشا باشد .
• جهت پیشبرد اهداف تربیتی و آموزشی در محیط های آموزشی از محرک هایی چون تحسین، تقدیر، تشویق و تحریض، ترغیب، پاداش و نظایر آنها استفاده نماید.
• خوبی ها را افشا کند و بدی ها و عیب ها را بپوشاند و زشتی را آشکار نکند.
• تصور صحیحی از خود داشته باشد و خویش را چنان که هست بپذیرد و در غیر این صورت نمی توان شایستگیها و لیاقت های خود را تشخیص دهد و همواره مضطرب و منتظر و در حال احتیاط باقی می ماند و به جای ابتکار و خلاقیت پیوسته درصدد کشف روش هایی است که عدم صلاحیت او را بپوشاند.
• در کلاس به جهت رشد و شخصیت اجتماعی دانشآموزان به اصول ارتباط کلام توجه کافی بنماید.
• نسبت به آنچه که می خواهد تعلیم دهد آگاه باشد و عنایت داشته باشد که نیمی از شرایط حُسن اداره کلاس به این امر اختصاص دارد.
• دارای ثبات عاطفی باشد .
• در صورت بروز رفتار نامناسب از سوی دانشآموز رفتارهای گذشته او را بر علیه آنان به کار نگیرد و به عبارتی گذشته نا مطلوب او را همچون بر چسبی بر پیشانی فراگیر نزند.
• در هنگام رسیدگی به رفتارهای نابجا و یا در هنگام تغییر رفتار دانش آموزان به زمینه اساسی و احتیاجات او توجه نماید.
• خود را کامل نداند و دایماً در صدد ایراد گرفتن از دیگران نباشد .
• دانش آموز را به عنوان یک انسان قبول داشته باشد و او را درک کند. از ارزشیابی شخصیتی او خصوصاً جنبههای منفی شخصیت در حضور جمع اجتناب ورزد.
• به عنوان یک الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تصمیم گیری او متأثر از حالات هیجانی او نباشد.
• به طور مستمر از کار خود ارزیابی به عمل آورد یعنی با توجه به هدف های آموزش و رفتاری که در شروع درس در نظر دارد. بیندیشد که تا چه حد به هدف های خود نایل گردیده است و تا چه حد توانسته است در دانشآموزان نفوذ کند و مورد تأیید واقع شود.
• خوش صحبت بوده و دارای قدرت بیان باشد.
ادامه دربخش دوم